تو از ماه به من دورتری
دیر زمانیست که من مرده ام و تو بر نعش من می خندی.
من دیر زمانیست که مرده ام و تو فاتحه ای نمی خوانی بر جسم من .
من مرده ام و روحم به جسمم زنجیراست و تو نمی بینی روحم را کز قهقهه تو در آتش میسوزد.
جسمم را نمی بینی که کفتارها ، آنرا از هم دریده اند؟
تو از ماه نیز به من دورتری ...