دلخوشم
امروز بدجور دلخوشم.هرچند،چندین هفته بود که تمرینات رومئو و ژولیت خوب پیش میرفت، اما امروز، روز دیگری بود. جان گرفتن لحظاتی که در ذهنت متصور است، چه طعم لذتبخشی دارد. امروز صحنه کشمکش ژولیت و ندیمه ، با بازی شکوفه سالاری و مرجان چشمبراه، خیالم را بابت انتخابم آسوده کرد.امروز هر دو جانه تلاش کردند و...
و باز محتاجم به نیایش همگان برای جان گرفتن این اثر.
خیلی هم خوب...
خوش حال شدم!
سپاس از خوشحالی شما احسان عزیز...
کار هایی که دوستانمان برای کمک به ما انجام می دهند اهمیت زیادی نداردچیزی که به ما دلگرمی می دهد این است که می دانیم انها مارا یاری خواهند کرد(اپیکوروس) . با ارزوی موفقیت شما ودوستان واقعیتان
سپاس از تو مرد باوفا. خسته نباشی و پاینده باشی. راستی بخاطر کمکت به هادی ازت سپاسگذارم حامد عزیز
خبر به گوش شما رسیده
رسوایی دیگر کرگدن تئاتر هرمزگان
دعاهای ما همچنان بدرقه ی راهت
در وبلاگ سینگو بخوانید:
مگر ما چه مان است؟