تولد
امروزهم فریاد کشیدم بر سر بازیگرهای گروه...فحش،بدوبیراه و ... خلاصه هرچه به دهانم آمد بابت دیر آمدنشان.سالن هم که از یک هفته پیش رزرو کرده بودیم کنسل شده بود و ما به پشت بام فرهنگسرا پناه بردیم برای تمرین.سر تمرین هم که شمر ذی الجوشن بودم. اما ناگاه اتفاقی افتاد.2ساعت از تمرین که گذشت ،یکی از بچه ها گم شد و ....
غافلگیر شدم.تمام دیر آمدنشان بابت خرید کیک تولد من بود و من مات مانده بودم.و بعد جشنی که با بچه های گروه بود و همکلاسی های دانشگاه و دیگر دوستانم.بدجور شرمنده همه آنها شدم
(فعلن که عکسها آپلود نمیشه با این سرعت اونترنت.به محض آپلود شدن، عکسها رویت خواهند شد)
سلام
خداقوت
ماروکه به یادتون میاد
حالا خوبه حد اقل پایانه خوشی داشته....