تئاتریکال

هنری فرهنگی اجتماعی

تئاتریکال

هنری فرهنگی اجتماعی

شنیدن نقدی بر مثل آب برای شکلات

   شنیدن  نقدی بر مثل آب برای شکلات


 

شاید کمی بیات شده باشد این نگاره اما مدام در ذهنم میچرخد گفتاری که از تماشاگران مثل آب برای شکلات گذشت. میلی در من نبود برای دیدن شکلاتهای ابرام.خستگی اینروزها بدجور امانم را بریده. تقریبا تمامی نقدهای شکلات آب شده را خوانده ام اما آنچه که ذهنم رابه خود مشغول کرده، بیان ضعفهای مشهود این اثراز سوی تمامی تماشاگرانی است که من با آنها برخورد کرده ام.تماشاگرانی که تماشاگران حرفه ای تئاتراند و نه رهگذرانی که از سر وسوسه پا به درون پلاتو آفتاب گذاشته اند.دوستی میگفت این اثر را شاید بتوان به عنوان کاری کلاسی از ابرام پذیرفت اما بی شک به عنوان کاری جدی و حرفه ای خیر.دیگری از ملال آور بودن و کشدار بودن اثر میگفت ودوستی دیگرکه به شدت عصبانی بود(هرچندباگذشت جندهفته از دیدن نمایش) خودرا مضحکه خالق اثر نامید.نمیدانم تمامی این دیدگاه ها از روی صدق است یا از روی بغض و کین.اما آنچه که مشهود است، گویی پسرفت ابرام در راضی نگه داشتن تماشاگرش بوده.تماشاگری که مقهور نام ابرام شده و باامید دیدن کاری شایسته وارد سالن شده و ناامید گویی بازگشته و مبهوت وخسته.این نوشتار، تنها بیان نظرات دیگران بود و نه نگارنده. دیگرانی که دیده بودند شکلاتهای فروشی ابرام را و نه من که حتی بوی شیرینی مجهول آن نیز به مشامم نخورده بود.وتنها پرسش من این است که چرا تمامی تماشاگرانی که من با آنها برخورد نموده ام،هیچکدام لذت نبرده اند از شکلات؟یا از آب؟