-
اجرای نمایش رومئو و ژولیت در مهرماه 1393
سهشنبه 28 مردادماه سال 1393 21:30
اجرای نمایش رومئو و ژولیت در مهرماه 1393 بالاخره پس از 2 سال ، اجرای عمومی نمایش رومئو و ژولیت میسر شد و مجوز اجرای این نمایش از سوی شورای نظارت و صدور مجوز نمایش استان صادر شد.
-
خاکستر
دوشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1393 13:42
خاکستر خاکستر بر سرمان ببارد.شبی بود پست تر از شب سالهای پیش.به بهانه اردیبهشت تئاتر ایران، دوستان جنگ شادی به پا کردند که جای دلقکهای تلویزیونی و خوانندگان سرهیشی خالی بود و بس.بماند که در برابر نقد این جنگ، انگ حسادت را با تف بر پیشانیمان چسباندند.تندیسها را مقامات بردند و کاغذپاره ها را پیشکسوتانمان.گند را دیگران...
-
تولد
چهارشنبه 27 آذرماه سال 1392 00:45
تولد امروزهم فریاد کشیدم بر سر بازیگرهای گروه...فحش،بدوبیراه و ... خلاصه هرچه به دهانم آمد بابت دیر آمدنشان.سالن هم که از یک هفته پیش رزرو کرده بودیم کنسل شده بود و ما به پشت بام فرهنگسرا پناه بردیم برای تمرین.سر تمرین هم که شمر ذی الجوشن بودم. اما ناگاه اتفاقی افتاد.2ساعت از تمرین که گذشت ،یکی از بچه ها گم شد و .......
-
عکسهایی ازتمرینات رومئو و ژولیت
سهشنبه 5 آذرماه سال 1392 20:36
عکسهایی ازتمرینات رومئو و ژولیت گوشه ای از تمرینات نمایش رومئو و ژولیت امروز... که به لطف محمد سایبانی عزیز در سالن تی تووک برگزار شد
-
من و سبدهای دعا
پنجشنبه 2 آبانماه سال 1392 10:57
من و سبدهای دعا پنجشنبه هفته آینده ،رهسپار تهران هستم برای مصاحبه و پذیرش دانشگاه صدا و سیما، رشته کارگردانی . محتاجم به دعای تمام دوستانم
-
در کسوت کارگردان فیلم
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 05:33
در کسوت کارگردان فیلم یکی یه چیزی بگه دلم خنک شه.کنکور سراسری امتحان دادم،باستانشناسی قبول شدم که نرفتم.حالا جواب رشته های نیمه متمرکز اومده.باید باورکنم؟؟؟؟؟ من....من....من در رشته کارگردانی فیلم پذیرفته شدم.خدای من...یعنی باور کنم؟؟؟؟ تا چند وقت دیگه باید باروبنه ام رو جمع کنم برم تهران برای ادامه تحصیل.نمیدونم برم...
-
فاتحه بر قبرستان حسنلنگی
چهارشنبه 17 مهرماه سال 1392 21:26
این نوشته ایست پیشین از کغار در این وبلاگ.هرچند وبلاگم بیشتر هنری است ،اما در این آشوبکده بذل و بخشش خاک و زمین و سرزمین،بد نیست دگر باره خوانش شود این فاتحه سراسری فاتحه بر قبرستان حسنلنگی گفتم از قبل، اعمال نظریه و لب بافی به انتقاد در این حجم کم تحملٍ بی حوصله که همه چیز را با کدخدا منشی حل و فصل می کند .دشوار است...
-
جشنواره تئاتر استانی
شنبه 6 مهرماه سال 1392 19:44
جشنواره تئاتر استانی شنیده ها حاکی از آنست که 4شنبه همین هفته،10 مهر ماه، آغاز جشنواره تئاتر استانی است.امید آنکه امسال شاهد اجراهایی استخواندار باشیم تا نماینده ای شایسته ،روانه جشنواره منطقه ای شود. و باز امید آنکه قضاتی بر مسند قضاوت آثار بنشینند که استقلال رای داشته باشند و دانشی که یاریگرشان باشد در قضاوت.
-
باستانشناس
یکشنبه 24 شهریورماه سال 1392 20:48
باستانشناس آیا باید باور کرد؟به قصد قبولی در آزمون سراسری کنکور92 شرکت نکرده بودم.تنها بهانه ای بود برای آرام شدن. و حال در رشته باستانشناسی پذیرفته شده ام و هاج و واج مانده ام چه کنم؟رشته ای که سالها آرزویم بود.اما انگار کمی دیر است.دور شدن از خانواده ای که پشتشان منم و پناهشان هم من.و درآمدی که منبعش لغزان است....
-
پیام مسیح به لکاته شهر
چهارشنبه 20 شهریورماه سال 1392 22:53
پیام مسیح به لکاته شهر کاش آنقدر عاشقت نبودم تا آب دهانم را بر صورتت می پاشیدم...
-
نامه های مسیح و معشوقه اش
جمعه 15 شهریورماه سال 1392 17:01
نامه های مسیح و معشوقه اش مسیح : لحظه ای انتظار دیدنت،زجر آورتر از عمری انتظار ایوب برای دیدن یوسف است. معشوقه : در انتظار تو،کاسه صبر که هیچ...صبر کاسه هم لبریز شد.چه احساس غریبی است تو را خواستن. مسیح : دیری نمیگذرد که جیرجیرکها بخوانند و ماه بتابد و ما غرق لمس یکدیگر شویم
-
دوست دلسوز من
چهارشنبه 13 شهریورماه سال 1392 17:12
دوست دلسوز من چندی پیش ،در این وبلاگ ،مطلبی منتشر کردم به نام منجی .دوست عزیزی دیدگاهی نگاشته بر این مطلب ،که برایم جالب بود و دوست داشتنی. و حیفم آمد مهجور بماند نوشته دوست مجهولم.آنچه در ادامه می آید ،دیدگاه دوست دلسوز من ،بر مطلب ((منجی)) منتشر شده در وبلاگ تئاتریکال است. و به دنبال آن ، پاسخ من ،بر دیدگاه دوست...
-
شیرین و فرهاد
دوشنبه 4 شهریورماه سال 1392 13:04
شیرین و فرهاد یاد فرهاد بخیر و جایش خالی ، شیرین به نان و نوایی رسید و فرهاد بیچاره هنوز، کوه، تیشه میکند
-
منجی
جمعه 1 شهریورماه سال 1392 23:05
منجی مرداد ماه هم به پایان رسید و هر چه فکر میکنم که در این نیمه سال،چه گلی به سر این تئاتر زده شده،مغزم به جایی قد نمی دهد.نمیدانم مغز من فسیل شده و چیزی به خاطر ندارد و یا جدی جدی تئاتر ،مرده در این شهر دلمرده؟اینروزها تئاتر،به جشنواره ها ختم میشود و دیگر خبری از اجراهای عمومی نیست.شاید مجالی هم نباشد برای فروش...
-
کفشهایت جا مانده اند
یکشنبه 27 مردادماه سال 1392 19:52
کفشهایت جا مانده اند من اگر خواب نبودم که نمی گریختی... با که گریختی که لنگه کفش در راه جا نهادی از شوق فرار؟
-
سرخپوست بی تاب من
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1392 19:56
سرخپوست بی تاب من نمیدانم چرا این شبها ، صبح نمیشود؟ چرا روز نمیشود؟ چرا نمیشود؟ عجب موجوداتی هستند این سرخپوستها. از آنسوی دشتها ، بر بلندای کوهی ، به خاطرت آتش به پا میکنند تا دود به چشمت کنند که دلخوشند ، که شادند. سرخپوست کوچک من،تو در قهقهه شامگاهی ات غم بزرگی پنهان نموده بودی و هر بار بلند میخندی که زخمت نکند...
-
سرطان 20 میلیونی
یکشنبه 20 مردادماه سال 1392 14:21
سرطان 20 میلیونی کمتر پیش می آید در مورد دیگران بنویسم.اما اینبار فرق میکند.علی رستمی را حتمن دوستان تئاتری هرمزگانی به خوبی میشناسند.نخستین باری که شنیدم به سرطان مبتلا شده،خشکم زد.اما انگار خود علی خشکش نزده بود.چند سالی است که میجنگد با این همخانه ناخوانده اش.چندی پیش دیدمش.انگار نبود.گفت چند ماه دیگر عمل مغز...
-
؟؟؟؟؟
یکشنبه 20 مردادماه سال 1392 09:55
؟؟؟؟؟ نمی دانم این چشمان توست که مرا تار می بینند یا منم که از چشم همگان محو میشوم
-
من
جمعه 18 مردادماه سال 1392 17:34
من
-
دنیایم
سهشنبه 8 مردادماه سال 1392 10:46
دنیایم دنیایم در دستان توست. به هوای گرفتن مگسی، دستانت را مشت مکن...
-
دانلود
یکشنبه 30 تیرماه سال 1392 22:55
دانلود چندی پیش نگاشته بودم از ساخت موزیکی برای یکی از نمایشنامه های کغار. برای دانلود این آهنگ ، اینجا کلیک کنید . منتظر نظرات دوستان هستم.
-
لعنت
یکشنبه 23 تیرماه سال 1392 22:01
لعنت گاهی آنقدر حالم بد است ، که اگر از خون نمی ترسیدم.... . . . . . . . لعنت بر این ترس.
-
زحل و زهره
چهارشنبه 19 تیرماه سال 1392 21:04
زحل و زهره 10 سال پیش نمایشنامه ای ازسیدذبیح(کغار) خواندم که نام 2تا از شخصیتهایش زحل و زهره بود.2 شخصیت دیگر هم داشت که نامشان را از یاد برده ام. اما یادم هست که یکی فرمانده بود و دیگری سربازی از جنس مونث.نمیدانم چه شد که به محض خواندن نمایشنامه،موسیقیی از جنس این دو شخصیت ،برای این نمایشنامه به ذهنم خطور کرد.و حال...
-
هم آغوش
یکشنبه 9 تیرماه سال 1392 02:39
هم آغوش نیمه شبان، نفسم بند آمد. کسی در بسترم مرا سخت در آغوش می فشرد. چشم که گشودم، مرگ در کنارم خفته بود.
-
سی
یکشنبه 2 تیرماه سال 1392 15:30
سی حال پس از گذشت بیش از یک سال، تعداد بازدیدکنندگان این وبلاگ از مرز سی هزار نفر گذشت. به نگاره های پیشین این وبلاگ نظر که می اندازم می بینم بد نیست تمام آنچه که نگاشته ام. اما آنچه که مغمومم میکند،برخی پاسخهایی است که به کامنتهای دوستانم داده ام. خوب که نگاه میکنم می بینم میشد کمی منطقی تر و معقول تر پاسخ داد. و...
-
بدون تو...
یکشنبه 26 خردادماه سال 1392 12:05
بدون تو... بدون تو... این دنیا،2 روز هم نیست.
-
طرح پوستر
شنبه 4 خردادماه سال 1392 22:39
طرح پوستر با اضافه شدن بازیگران جدید نمایش (( رومئو و ژولیت ))، آهنگساز این نمایش ،جلسه گذشته از شیراز خودشو به تمرینات ما رسوند.و حالا دغدغه من،طراحی پوستر این نمایشه.از همه دوستانی که دستی برآتش دارند،خواهشمندم طرحهای خودشون رو با ما در میون بذارن. با سپاسی پیشاپیش از همه دوستان.
-
این نیمه خالی
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1392 10:01
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA این نیمه خالی این... نیمه خالی لیوان، همیشه نشانه بدی نیست. نشانه سیراب شدن تشنه کامی است.
-
نگاه کن...
پنجشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1392 10:08
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA نگاه کن... نگاه کن... نگاه تمام دنیا از من دریغ شده است و من... به کوری تمام دنیا ایمان آورده ام.
-
لوگو
چهارشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1392 11:01
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA لوگو دیروز در تمرین نمایش رومئو و ژولیت، از لوگوی گروه تئاتریکال رونمایی شد و مورد تایید سایر اعضای گروه قرار گرفت.از تمام دوستان عزیز خواهشمندم نظرات خودشون رو در مورد این لوگو اعلام کنند و اگه اصلاحاتی به نظرشون می آد، خوشحال می شیم استفاده کنیم.با سپاس از همه شما.