-
دلخوشم
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1392 18:20
دلخوشم امروز بدجور دلخوشم.هرچند،چندین هفته بود که تمرینات رومئو و ژولیت خوب پیش میرفت، اما امروز، روز دیگری بود. جان گرفتن لحظاتی که در ذهنت متصور است، چه طعم لذتبخشی دارد. امروز صحنه کشمکش ژولیت و ندیمه ، با بازی شکوفه سالاری و مرجان چشمبراه، خیالم را بابت انتخابم آسوده کرد.امروز هر دو جانه تلاش کردند و... و باز...
-
تاریکای نور
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1392 10:39
تاریکای نور Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA نقاشی از شکوفه سالاری چشم برهم زدنی بود در کنار من ماندن به بهانه شیرین کامی من. کامم را شیرین کردی و تلخ شد وجودم با نماندنت در این شب سرد و کور. شب پیش بود که این حرام باز هم تو را به خواب دید و صبح بی تو را دوزخ دید. و چه زیبا بوی دلتنگی گرفته است این ایام...
-
سال خزنده
چهارشنبه 7 فروردینماه سال 1392 19:41
سال خزنده الهی... امسال مان بی حادثه ای نو شد وباز تقدیرکن بی حادثه ای تلخ به پایان برسانیم این سال خزنده را ودشمنانمان از سرلطف ،مهر نثارمان کنند و دوستانمان، دوستانمان،فراوان شوند در این قحطی رفاقت. آمین...
-
آه ...رومئوی من
چهارشنبه 25 بهمنماه سال 1391 10:33
آه ...رومئوی من تمرینات نمایش رومئو و ژولیت نوشته ویلیام شکسپیر مدتی است آغاز شده و این روزها بدجور ذهنم درگیر آفرینش این اثر است.به زودی جزئیات بیشتر به همراه عکسهای تمرین این نمایش منتشر خواهد شد. و دیگر اینکه همه برای زایش این اثر دعا کنید.
-
نقدی بر نمایش وین راز سر به مهر
دوشنبه 11 دیماه سال 1391 14:25
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA نقدی بر نمایش وین راز سر به مهر اجرای نمایش وین راز سربه مهر نوشته استاد علی رضایی به کارگردانی رضاغریب زاده به اتمام رسید و من هم مجالی یافتم برای نگارش نقدی مختصردرباب اجرای این نمایش که در حو صله بگنجد. ابتدابایداز بازیگری این اثریادکرد.نمایشی که پربود از کارکترهای نسبتا...
-
زاد روز
شنبه 25 آذرماه سال 1391 08:53
زاد روز Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA از امروز سی و دومین سال زندگیم را تجربه خواهم کرد.تا به حال 31 پاییز را پشت سر نهاده ام و در انتظار تجربه مجهول پاییزی دیگر لحظه ها را به هم دوخت میکنم. وتمام پرسش من اینست که آیا امسال زندگیم را به تمامی خواهم دید؟ چند پاییز دیگر را در کارنامه ام ثبت خواهم کرد؟ آه...
-
بازهم پارس مکبث
یکشنبه 19 آذرماه سال 1391 09:53
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA بازهم پارس مکبث خبرمسرت بخش بازگشت تی تووک از روسیه را همگان باخبر ند و این بازگشت بود تنها بهانه حضور 5 تن از بازیگران نمایش (( سگ اولی )) در برنامه شبانه ((شو بندر )) صداو سیمای مرکز خلیج فارس. اینگونه برنامه ها ی هنر محور را باید به فال نیک گرفت،حال ازهرکانال و راهی که...
-
مدل 58
چهارشنبه 15 آذرماه سال 1391 10:16
مدل 58 Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA دیروز ،کمی پس از گذر خورشید از میانه آسمان ، عقدمان جاری شد. بی کس بودیم و تنها و مهریه اش پیکانی سواری بود کرم رنگ با مدل 58.
-
شنیدن نقدی بر مثل آب برای شکلات
چهارشنبه 8 آذرماه سال 1391 19:28
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA شنیدن نقدی بر مثل آب برای شکلات شاید کمی بیات شده باشد این نگاره اما مدام در ذهنم میچرخد گفتاری که از تماشاگران مثل آب برای شکلات گذشت. میلی در من نبود برای دیدن شکلاتهای ابرام.خستگی اینروزها بدجور امانم را بریده. تقریبا تمامی نقدهای شکلات آب شده را خوانده ام اما آنچه که ذهنم...
-
کاش می شد...
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 11:07
کاش می شد... ساده ترین رازهای زندگیم در تو خلاصه میشد و من خلاصه ای بودم ازتمام کابوس های شب های بی خوابی ات. خودت را از من به یغما برده ای ای تمام هستی من ای تمام زندگی من کاش میشد... کاش میشد از فرار با تو حرف زد
-
آشفتگی
دوشنبه 6 شهریورماه سال 1391 09:48
آشفتگی در این گیرو دار سخت جان کندن برای لقمه ای استراحت، ما هم جدا شدیم از خودمان. چند وقتی است که بدجوری خود را آشفته کرده ام در این دنیای بی هنر هنری. کلاسهای کارگردانی فیلم را که به پایان رساندم،دیدم همه آنها را از پیش میدانستم و با نمره نسبتن خوب 80 فارغ شدم از آن دوره. وحالا نرم افزار موسیقی ارکسترالی به کمک...
-
پیانو
سهشنبه 17 مردادماه سال 1391 17:38
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA پیانو خط موبایلم را که عوض کردم ، دایره ارتباطاتم تنگ تر شده است. دیگر از دوستانی که گه گاه گپی میزدیم خبری نیست. دیروز که زنگ موبایلم به صدا در آمد مبهوت نگاهش کردم. شماره ای که نمیشناختم. دودل بودم برای پاسخ دادن . دکمه سبز را که فشار دادم ، نه سلامی بود و نه علیکی. بلکه...
-
کالنگ
شنبه 14 مردادماه سال 1391 08:54
کالنگ کودک که بودیم دامان مادر را چسپیده، به ساحل که گام مینهادیم سردرگم میشدم از رنگهای کالنگها و کلکچغ ها. گاهی از پلاستیک خواهرمان ،زیباترین صدف را می ربودیم تا که نشاید خانه مان شود محلی برای پز دادنهای بچه گانه مان. کلکسیونر بودیم و دلمان خوش بود. گاهی صدف در بسته ای که می دیدیم رویایمان مرواریدی میشد.بیش از 20...
-
هنوز زنده ام
شنبه 24 تیرماه سال 1391 08:57
هنوز زنده ام هنوز زنده ام در پس این همه مردنهای بیشمار بی تو بودن. تو اما انگار هنوز بر ماه سکنی داری و فلوت مینوازی بر پیکر خفته در تابوتم. من باچشمانی بسته مرده ام. این برای هفدهمین بار است که می میرم و هنوز دم و بازدمم به راه است. کجای این غبار خیس از اشکهای من پنهان شده ای؟ برگرد...
-
چهل سالگی
چهارشنبه 31 خردادماه سال 1391 10:53
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA چهل سالگی گفتی که در چهل سالگی من ، تو، تازه بیست و شش بهار را گل کرده ای . چقدر غم انگیز است اگر آنروز زنده باشم و تو باشی با من. تو در آغاز راهی و من ، راه را پایانش زمزمه میکنم در حالیکه دستت از دستم کشیده می شود اگر تا آنروز ، دستم بی دستت نشده باشد.
-
نگاه کن ...
دوشنبه 22 خردادماه سال 1391 09:20
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA نگاه کن ... نگاه کن ... ماه چه زیباست آنگاه که تو از آن آویزانی و شادمانه تاب میخوری و موهایت دستخوش بی وزنی اند. نگاه کن ... منم که نگاهت میکنم.
-
من برگشته ام
شنبه 20 خردادماه سال 1391 08:56
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA من برگشته ام فکر نمیکردم اینقدر همه چیز نابهنگام اتفاق بیفته . مسافرتی ناگهانی به دور ایران. 2 هفته دور از تمامی رسانه ها. 2 هفته در دل کوه و دشت و جنگل.2 هفته به دور از تمامی تنش ها و تلفن های کاری و اداری .2 هفته ماندن در مکانهایی که رویایی بودند.مکانهایی که مرا تا عمق...
-
داشت چرت میگفت
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1391 11:31
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA داشت چرت میگفت میخام یه چیزی بگم که شاید یه کم شوک آور باشه. من ... من ... من با معشوقه ام خوابیدم . آره من با معشوقه ام خوابیدم . هیچ چیز اونجوری نیست که تصور میشه. ما با هم خوابیدیم بدون هیچ نیازی. این عشق بود که بین ما حکمفرما بود. ما باهم بودیم بی هیچ مانعی. اما فقط...
-
پس از 2 ماه
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1391 10:02
حالا پس از 2 ماه درگیری برای طراحی و ساخت دکور برنامه تلوزیونی زیتون - ساخت دکور برنامه تلوزیونی سرپناه و آماده سازی دکور ویژه برنامه حضور ریاست جمهوری در صداوسیمای مرکز خلیج فارس که این حضور در آخرین ثانیه ها کنسل شد حالا کمی سرم خلوت شده و میتونم به صفحه خودم سری بزنم و سرو سامانی بهش بدم. امیدوارم دوباره گرفتار...
-
کهنه ای در نوبرانه
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1391 09:41
یک ماه بود که نبودم. سال نو شد و من انگار کهنه ای بودم در این نوبرانه. روزها از پی هم گذشتند و من بودم و مشغله های هنری غیر تئاتری. باز هم مینگارم و به زودی اخباری از این فعالیت هنری غیر تئاتری منتشر خواهم کرد.
-
این سیاه بد پوست
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1390 11:40
این سیاه بد پوست (این عنوان یک توهین نیست) رضای غریب زاده را مدتهاست که میشناسم. پیشتر به عنوان بازیگر و حال مدتی است در کسوت کارگردان. نخستین اثر او را که دیدم کلی حض کردم . نام اثرش را یادم نیست اما میدانم که در مورد ماجرای عاشورا بود که بازیگران آن تعدادی از بچه های بهزیستی بودند. مصطفی بشکال در آن اجرا خوب درخشید....
-
یهودا
دوشنبه 22 اسفندماه سال 1390 09:53
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA یهودا سلام بر تو ای یهودای من... درود بر تو ای خائن من ... تو که مرا فروختی به بهای ناچیز چند سکه سیاه. تو که نویدت دادم در شام آخر به خیانت. درود بر تو ای ورونیکا... دستمال از مهر بر سیمای من میکشی و در بستر یهودا میغلتی... سلام بر تو ای تراژدی بی پایان من ... سلام بر تو...
-
باد است
شنبه 20 اسفندماه سال 1390 10:11
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA باد است باد است که در میان بیرقها میوزد و پرچمها را به جنبش در آورده است. من ، زره پوش و خون آلود در کنار بیرقی ایستاده ام و کشته هایم را مینگرم. در این بالا که خون از میان انگشتانم بر قبضه شمشیرم می لغزد ، تنهای تنها باد نوازشم میکند. دشت را خون کشته ها سیراب کرده است و...
-
ببخشای مرا
چهارشنبه 17 اسفندماه سال 1390 09:56
ببخشای مرا آخرین اجرای نمایش بلندترین جای دنیا ، متاسفانه به دلایلی میسر نشد و ما ماندیم دنیایی شرمندگی در برابر همه آنانیکه برای آخرین اجرای گروه تئاتریکال برنامه ریزی کرده بودند. ما بودیم و تبلیغاتی که نبود.ما بودیم و بنرهایی که تنها چند ساعت پس از نصب ، نصیب سارقان شد. ما بودیم و سالنی که زباله از سرو کول آن...
-
بلندترین جای دنیا به زودی روی صحنه
چهارشنبه 3 اسفندماه سال 1390 18:49
بلندترین جای دنیا به زودی روی صحنه نمایش بلندترین جای دنیا کاری از گروه تئاتریکال از هشتم اسفند ماه به مدت هشت شب به روی صحنه خواهد رفت . این نمایش ، با رویکردی جهانی به مقوله استثمار ، خشونت و جنایت درقالبی بومی و نمایشی بر پایه حرکات بدنی،در فستیوال تئاتر استانی توانست جوایز کارگردانی ، بازیگری و طراحی ماسک را از آن...
-
ته مانده
شنبه 29 بهمنماه سال 1390 09:54
من آرام به فنجان قهوه تو خزیدم ولی فراموش کرده بودم که هنگام نوشیدن نیز چشمانت را می بندی
-
من از چشمان تو گریزانم
یکشنبه 16 بهمنماه سال 1390 13:26
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA من از چشمان تو گریزانم من از چشمان تو گریزانم ... گریزان . میسوزم از نگاه تو... زهری که چشمان تو به جانم می ریزد ، مرا می میراند. درمانی نیست مرا از این ضربت که چشمان تو میزند؟ نگاه شیشه ایت مرا میشکند. چرا رهایم نمیکنی؟ من خنجر به دستت میدهم به قصد قلبم . چرا سینه ام را...
-
تو از ماه به من دورتری
یکشنبه 9 بهمنماه سال 1390 13:40
تو از ماه به من دورتری دیر زمانیست که من مرده ام و تو بر نعش من می خندی. من دیر زمانیست که مرده ام و تو فاتحه ای نمی خوانی بر جسم من . من مرده ام و روحم به جسمم زنجیراست و تو نمی بینی روحم را کز قهقهه تو در آتش میسوزد. جسمم را نمی بینی که کفتارها ، آنرا از هم دریده اند؟ تو از ماه نیز به من دورتری ...
-
عاشقیت یک مرغ
پنجشنبه 6 بهمنماه سال 1390 09:20
عاشقیت یک مرغ آخرین اثری که از اسماعیل پاکدامن دیدم ، (( زمین سرد میشود و من میسوزم)) بود که در پلاتوی دانشگاه هرمزگان اجرا شد. چند سالی بود که اسماعیل، ساکن پایتخت شده بود و درگیر رزق روزی بود. (( عاشقیت یک مرغ )) بهانه ای برای دوباره دیدنمان شد. عاشقیت یک مرغ ، یک داستان عاشقانه غم انگیز است که بدجوری آزارم داد. غصه...
-
کلودنگ
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1390 08:02
کلودنگ کغار ما هم پرید از خانه ما و کلودنگی ( لانه ) ساخته و یافته برای خود. خرسندیم و ناراحت از استقلال و نبودش.نوشته های زیبایش را از این پس در وبلاگ کغار نامه بخوانید