زحل و زهره
10 سال پیش نمایشنامه ای ازسیدذبیح(کغار) خواندم که نام 2تا از شخصیتهایش زحل و زهره بود.2 شخصیت دیگر هم داشت که نامشان را از یاد برده ام. اما یادم هست که یکی فرمانده بود و دیگری سربازی از جنس مونث.نمیدانم چه شد که به محض خواندن نمایشنامه،موسیقیی از جنس این دو شخصیت ،برای این نمایشنامه به ذهنم خطور کرد.و حال پس از 10 سال، چند شب پیش نت های این موسیقی را نوشتم و تنظیمش کردم.این آهنگ برای رقص این دو نظامی تنظیم شده است. خوشبختانه هر که آنرا شنیده،حس رقصی نظامی گونه را درک کرده و از از این آهنگ و تنظیم حوشش آمده.خدا را شکر...
هم آغوش
نیمه شبان، نفسم بند آمد.
کسی در بسترم مرا سخت در آغوش می فشرد.
چشم که گشودم،
مرگ در کنارم خفته بود.